گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تاریخ تمدن-یونان باستان
فصل بیست و پنجم
.II - سوسیالیسم در حکومت بطالسه


رویهمرفته جالبترین جنبه حکومت بطالسه در مصر تجربهای است که این خاندان در زمینه سوسیالیسم دولتی کردند. مالکیت پادشاهان بر اراضی مدتها رسم مقدسی در مصر بود; فرعون که هم خدا و هم پادشاه بود حقوق کامل نسبت به زمین و محصول آن داشت. فلاح برده نبود، ولی حق نداشت بدون اجازه دولت زمین را ترک کند و ملزم بود که قسمت بیشتر محصول را به دولت بپردازد. بطالسه این نظام را پذیرفتند، و با ضبط زمینهای وسیعی که تحت سلطنت خاندانهای قبلی متعلق به نجبا و کاهنان مصری بود، آن را توسعه دادند. دستگاه دیوانسالاری وسیعی از مباشران دولتی، به پشتیبانی مستحفظان مسلح، تمام مصر را مانند ملک وسیعی اداره میکردند. این مامورین تقریبا به کلیه کشاورزان دستور میدادند که بر چه زمینی چه محصولی کشت کنند. دولت هر لحظه میتوانست زارع و حیواناتش را برای استخراج معادن، ساختمان، شکار، و بنای جاده و کانال به بیگاری ببرد. خرمن را با مقیاسهای دولتی اندازه میگرفتند، کاتبان ثبت میکردند، در محلی که دولت تعیین میکرد میکوبیدند، و به وسیله کاروانی از فلاحین بارکش به انبارهای غله سلطان حمل میکردند. در این وضع استثناهایی نیز بود: بطالسه به کشاورز اجازه میدادند که مالک خانه و باغ خودش باشد، شهرها به دست مالکیت خصوصی بود، و سربازانی که، به پاداش خدمت، صاحب زمین میشدند حق داشتند آن را اجاره دهند. لیکن این نوع اجاره دادن حدودی داشت، مثلا تنها به کسی میشد زمین را اجاره داد که آن را فقط به کشت مو، زیتون، و میوه اختصاص دهد. از آن گذشته، حق توارث در کار نبود و پادشاه هر وقت میخواست میتوانست مالکیت را لغو کند. چون نیروی انسانی و مهارت یونانی بود که وضع این زمینهای “اشتراکی” را بهبود میبخشید، تقاضای انتقال زمین از پدر به پسر از راه توارث دامنه گرفت. در قرن دوم عملا این حق داده شد، ولی البته عمل هنوز قانونی نبود، فقط در قرن آخر قبل از میلاد بود که قانون هم آن را رسما شناخت، و تحول عادی مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی انجام یافت.
بدون شک شرایط کشت در مصر طوری بود که این نظام سوسیالیستی را به وجود آورد. در واقع برای کشاورزی در این سرزمین، همکاری و وحدت عمل بیشتری در فضا و مکان لازم بود، و مالکیت خصوصی قادر نبود چنین شرایطی را به وجود بیاورد. مقدار و کیفیت محصول بستگی به مقدار آبی داشت که سیل میآورد و سرعت و دقتی که در آبیاری و زهکشی زمین مبذول میشد; طبعا در این امور نظارت دولت لازم میبود. مهندسان یونانی که در خدمت دولت بودند فرایندهای سنتی را بهبود بخشیده، زراعت علمی و عمقی بیشتری معمول ساختند. چرخ چاه قدیمی متروک شد، و به جای آن چرخ جدیدی به کار افتاد که گاهی دوازده متر قطر داشت و به داخل آن سطلهایی آویزان بود. در هر گردش سلطها، یکی بعد از دیگری،

به آب میرسیدند، پر میشدند، بالا میآمدند، و آب خود را در استخری خالی میکردند. از این هم بهتر پیچ ارشمیدس و تلمبه کتسیبیوس1 بود که آب را با چنان سرعتی بالا میکشید که تا قبل از حکومت بطالسه سابقه نداشت. تمرکز اداره امور اقتصادی کشور در دست دولت، و نهاد کار اجباری، اقدامات عامالمنفعه بزرگی را، از قبیل ایجاد سیل گیرها، راه ها، تاسیسات آبیاری، و ساختن بناهای مختلف ممکن ساخت; و هم بدین ترتیب بود که راه برای شاهکارهای مهندسی در روم باز شد. بطلمیوس دوم دریاچه موریس را خشک کرده، بستر آن را تبدیل به زمین حاصلخیز وسیعی به منظور توزیع بین سربازان نمود. در سال 285، کانال سوئز را، که نیل را از نزدیک هلیوپولیس به دریای سرخ وصل میکند، تجدید بنا کرد.
فرعون مصر، نخو، و داریوش اول آن را دوباره ساخته بودند، ولی هر دوبار شنهای متحرک مسدودش ساخته بود; چنانکه یک قرن بعد دوباره مسدود شد.
صنعت نیز تحت شرایط مشابهی اداره میشد. دولت نه تنها مالک معادن بود، بلکه یا خودش آنها را استخراج میکرد یا کانه را ضبط مینمود. بطالسه ذخایر طلای گرانبهایی در نوبه کشف کردند، و سکه طلای ثابتی داشتند. معادن مس قبرس و سینا متعلق به ایشان بود، و انحصار روغن گیاهی و حیوانی را داشتند. دولت مقدار زمینی را که هر سال به کشت دانه های روغنی اختصاص مییافت تعیین میکرد، محصول را به نرخ خودش میخرید، در کارخانه هایی که با نیروی بردگان میچرخیدند روغن کشی مینمود، آن را به نرخی که خود تعیین میکرد به فروشندگان جز میفروخت، و با تعیین مالیاتهای گمرکی گزاف رقابت خارجی را بی اثر میساخت. عایدی دولت بین هفتاد تا سیصد درصد بود. ظاهرا دولت در معادن نمک، کربنات دوسود (که به جای صابون مصرف میشد)، ادویه خوشبو (که میسوزاندند)، پاپیروس (کاغذ)، و کارخانه های نساجی نیز ترتیبات مشابهی داشت. چند کارخانه نساجی خصوصی هم دایر بود، ولی مالکان مجبور بودند محصول خود را به دولت بفروشند. صنایع کوچک در دست مالکان خصوصی باقی ماند، دولت فقط به آنها پروانه داده، بر کار آنها نظارت میکرد، قسمت اعظم محصول را به قیمت ثابتی میخرید، و بر آنها به نفع خزانه سلطنتی مالیات میبست. صنایع دستی به دست اصنافی قدیمی بود که حرفه شان موروثی بود، و اعضای آنها مجبور به سکونت در محل و حتی خانه خود بودند. صنایع پیشرفت خوبی کرده بود و کالسکه، اثاث خانه، وسایل سفالی، و وسایل آرایش به وفور تولید میشد.
اسکندریه در شیشه سازی و بافتن کتان تخصص و شهرت داشت. اختراعات در هیچ زمانی، مگر بعدها در امپراطوری روم، به حد مصر بطالسه نرسیده بود. پیچ، چرخ، ماسوره، چرخ ضامن دار، و قرقره همگی به کار میرفتند; و شیمی رنگرزی به مرحلهای از پیشرفت رسیده بود که پارچه را در
---
1. رجوع شود به فصل بیست و هفتم.

معرض عوامل مختلف قرار میدادند که پس از بیرون آوردن از یک رنگ رنگهای ثابت مختلفی پیدا میکرد. به طور کلی صنایع اسکندریه را برده ها میگرداندند، زیرا دستمزد ناچیزشان به بطالسه اجازه میداد که محصولات آنان را در بازارهای خارجی ارزانتر از سایرین بفروشد.
نظارت و تنظیم تجارت کلا در دست دولت بود. تجار خرده فروش همه نماینده دولت بودند و امتعه دولتی را توزیع میکردند. تمام راه های کاروانرو و راه های آبی متعلق به دولت بود. بطلمیوس دوم شتر را به مصر برد و کاروانسراهایی برای قافله های شتر از شمال به جنوب بساخت; کار قافله ها فقط انجام ارتباطات دولتی بود که تقریبا شامل کلیه ارتباطات بازرگانی کشور میشد. رودخانه نیل پر از وسایل حمل و نقل باری و مسافری بود که تحت نظارت دولت ظاهرا به دست بازرگانی بخش خصوصی اداره میشد.
بطالسه، برای کشتیرانی در دریای مدیترانه، بزرگترین ناوگان بازرگانی زمان را که تا حدود سیصد تن بار میبرد تشکیل دادند. انبارهای اسکندریه تجارت جهانی آن روز را به خود جلب میکرد و باراندازهای دو طرفه آن موجب رشک سایر شهرها بود. فانوس دریایی آن یکی از عجایب سبعه به شمار میرفت.1
مزارع، کارخانه ها، و کارگاه های مصری مازاد قابل ملاحظهای داشتند که تا بازارهای چینی در شرق، بازارهای افریقای مرکزی در جنوب، و بازارهای روسیه و جزایر بریتانیایی در شمال مشتری داشت. کاشفان مصری تا زنگبار و سومالیلند کشتیرانی میکردند و داستانهایی از زندگی انسانهای غارنشین باستانی، که در سواحل شرقی افریقا میزیستند و از غذاهای دریایی و شترمرغ و هویج و ریشه گیاهان تغذیه میکردند، به جهانیان نقل میکردند. برای در هم شکستن تسلط اعراب بر تجارت هند و خاورمیانه، کشتیهای مصری از نیل مستقیما به هند میرفتند. در اثر تشویق عاقلانه بطالسه، اسکندریه بندر مهم بارگیری امتعه خاورمیانه برای بازارهای مدیترانه گردید.
نضج بازرگانی و صنعت را تسهیلات عالی بانکداری تسریع میکرد. معامله جنسی، که یادگار دوره کهن مصر بود، تا حدودی برقرار بود، و غله موجود در خزانه های شاهی به عنوان پشتوانه بانکی به کار میرفت، ولی دیگر به حساب گذاشتن و بیرون کشیدن و نقل و انتقال
---
1. سوستراتوس کنیدوسی این فانوس را با هزینهای برابر با هشتصد تالنت (حدود 2،400،000 دلار) برای بطلمیوس دوم طراحی کرد. هر طبقه از طبقات آن عقبتر از طبقه پایین ساخته شده بود و بر روی هم صد و بیست و دو متر ارتفاع داشت; روکار آن مرمر سفید بود و مجسمه هایی از مرمر و برنز به آن زینت میداد; قبه آن بر ستونهایی قرار داشت و چراغ بر آن قبه قرار میگرفت و بالای قبه مجسمهای از پوسیدون بود به ارتفاع 5/6 متر. نور آن با سوزاندن چوبهای صمغدار تامین میشد، و شاید با آینه های محدب این نور منعکس میگردید. از فاصله شصت و یک کیلومتری دیده میشد. ساختمان این بنا به سال 279 ق م پایان یافت، و در قرن سیزدهم میلادی منهدم گردید. جزیره فاروس که جایگاه این فانوس بود، اکنون راسالتین خوانده میشود و بخشی است از اسکندریه; جایگاه فانوس زیر آب دریا فرو رفته است.

غله به جای اینکه عملا انجام شود روی کاغذ صورت میگرفت. علاوه بر مبادله کالا، که تا حدی تعدیل شده بود، اقتصاد پولی پیچیدهای نیز در جریان بود. بانکداری در انحصار دولت بود، ولی عملیات آن ممکن بود به موسسات خصوصی واگذار شود. صورتحسابها را با برات به بانکها میپرداختند و بانکها پول را به تنزیل میدادند و حسابهای خزانه شاهی را میپرداختند. بانک مرکزی اسکندریه در تمام شهرهای مهم شعبه داشت. هرگز در تاریخ مدون سابقه ندارد که کشاورزی، صنعت، تجارت، و مالیه چنین بسرعت توسعه یافته، یک شکل و غنی شده باشد.
اربابان و آنهایی که از این نظام استفاده میبردند یونانیان آزاد پایتخت بودند. در راس همه فرعون خدا شاه بود. از نظر یونانیهای ساکن مصر، بطلمیوس واقعا یک “سوتر” [ = نجات دهنده] و “ائوئرگتس” [= نیکوکار] بود; در دستگاه اداری به آنها هزاران سمت داده بود; به علاوه، امکانات اقتصادی بینهایت و تسهیلات بی نظیر معنوی برای آنها فراهم ساخته بود و در دربار ثروتمند خود منبع و مرکزی برای زندگی اجتماعی پر تجملی برای آنها گردآورده بود. از آن گذشته، پادشاه مستبد مطلقی نبود. میراث فرهنگ مصری با قانون یونانی ممزوج شده، نظام قانونگذاری خاصی به وجود آورده بود که قوانین آتنی را اقتباس کرده، جز در مورد آزادی، هر جنبه آن را اصلاح میکرد و به کار میبرد. فرمانهای شاه قدرت قانونی کامل داشت، ولی شهرها نیز تا حد قابل ملاحظهای خودمختار بودند; مصری و یونانی و یهود هر کدام تحت نظام قانونی خود میزیستند، قاضیان خود را انتخاب میکردند، و به دادگاه های خود شکایت میبردند. نوشتهای که در تورین به دست آمده، یکی از دادخواستهایی است که در دادگاه های اسکندریه مطرح شده بود. در این دادخواست، مورد دعوا بدقت تشریح شده، شواهد امر بدقت عرضه گردیده، سوابق موضوع، خلاصه شده، و حکم نهایی در کمال بیطرفی قضایی صادر شده است. نوشته های دیگری نیز از وصیتنامه های اهالی اسکندریه به دست آمده که قدمت اشکال قانونی را نشان میدهد: “این است وصیتنامه پیسیاس لوکیایی فرزند فلانی که از روی سلامتی و نیت کامل ... “ حکومت بطالسه در دنیای هلنیستی بهترین و مجهزترین تشکیلات را داشت. این حکومت وضع ملی خود را از مصر و ایران و وضع شهری خود را از یونان گرفته، سپس به امپراطوری روم انتقال داد. کشور به استانهایی تقسیم شده بود که هر یک را مامور انتصابی شاه اداره میکرد. تقریبا تمام این ماموران یونانی بودند. نظر اسکندر، که یونانی و شرقی و مصری در شرایط مساوی با هم زندگی میکنند، چون سودی نداشت به دست فراموشی سپرده شد و دره نیل عملا سرزمینی بود مغلوب شده. مباشران یونانی اسلوب و مدیریت جدیدی در حیات اقتصادی مصر وارد کرده، ثروت ملی ر ابسیار افزایش داده بودند; منتهی آنچه میافزودند خودشان برمیداشتند. دولت قیمتهای گزافی به محصولاتی که خود زیر نظارت داشت گذاشته بود، و با دیواری از تعرفه های گمرکی جلوی رقابت را میگرفت. در نتیجه، روغن زیتون که در دلوس به بیست و یک دراخما به فروش میرفت، در اسکندریه پنجاه و دو دراخما قیمت داشت. دولت، در همه جا، اجاره، مالیات، حق گمرک، باج، و حتی کار و جان مردم را میگرفت. کشاورز برای حق نگاهداری علوفه، و چراندن چهارپایان خود

در مراتع عمومی به دولت باج میداد. باغداران یک ششم و در زمان بطلمیوس دوم نصف محصول خود را به دولت میدادند. همه کس، جز سربازان و کشیشان و ماموران دولتی، مالیات سرانه میدادند. به نمک، اسناد قانونی، و ارث مالیات تعلق میگرفت. از مال الاجاره ده درصد، از فروش ده درصد، و از ماهیگیری در آبهای مصر بیست و پنج درصد مالیات گرفته میشد. از مال التجارهای که از دهی به شهر میرفت، یا در سواحل نیل حرکت میکرد عوارض اخذ میشد. در تمام بنادر مصر به صادرات و واردات عوارض گمرکی سنگینی تعلق میگرفت. برای حفظ نیروی دریایی، فانوس دریایی، خوش خلق نگهداشتن پزشکان و پلیس، و خریدن تاج زرین برای هر یک از سلاطین جدید نیز مالیات مخصوصی گرفته میشد; از هیچ چیز که خزانه دولت را پر کند دریغ نمیشد. به منظور نگهداشتن حساب کلیه محصولات، درآمدها، و مبادلات بازرگانی قابل اخذ مالیات، دولت دسته دسته منشی و حسابدار نگاه میداشت، و نظام گستردهای برای ثبت نام افراد و املاک به وجود آورده بود. برای جمع آوری مالیات از متخصصین استفاده میشد، بر عملیات اجرایی نظارت میشد، و دارایی افراد به عنوان ضمانت در اختیار گرفته میشد تا مالیاتشان را بپردازند. کل درآمد بطالسه، چه جنسی و چه نقدی، شاید بزرگترین درآمدی بود که دولتی از هنگام سقوط امپراطوری ایران تا تشکیل امپراطوری روم گردآورده بود.